ترجمه توسط green
مرحله 1
|
msg1.dat.jdiff
|
Reimu
|
#0@60 خیلی و قته از اخرین کارم گزشته.
|
Reimu
|
#0@60 بیرون عجب حسه خوبی داره.
|
Reimu
|
#0@61 ارواح شیطانی زیاد وسط روز پیداشون نمیشه, پس دارم شب شانسم امتحان میکنم...
|
Reimu
|
#0@62 اما این بیرون خیلی تاریکه,و مطمئن نیستم کجا برم.
|
Reimu
|
#0@83 در هر لحاظ
|
Reimu
|
#0@84 شب بیرون پشت معبد خیلی رومانتیکه.(<--بی خیال)
|
|
Rumia enters
|
Rumia
|
#0@124 مگه نه؟ هیولا هم بیرون میان, واقعا فوق العادست.
|
Reimu
|
#0@135 صبر کن ببینم ,تو کی هستی؟
|
|
#0@135 یوکایه غروب
<c$رومیا$یوکایه غروب>
|
Rumia
|
#0@136 همین چند لحظه پیش هم دیگه رو دیدم.مگه شبکوری؟
|
Reimu
|
#0@137 از همون اولشم انسان ها تو شب خوب نمیتونن ببینن.
|
Rumia
|
#0@138 اوه؟ اما دیدم ادم های که فقط شب کار میکنن
|
Reimu
|
#0@139 من مشکلی ندارم اگه بگیریشون و به اعنوان شام بخوریشون
|
Rumia
|
#0@140 اوه..که اینطور...
|
Reimu
|
#0@141 راستی وسط راهمی
|
|
♪ ظهور ساقه شب
|
Rumia
|
#0@142 ایا توهم از اون ادم هایی هستی که میتونم بخورم؟
|
Reimu
|
#0@143 تا حالا ضرب المثل "داروی خوب مزه بدی داره" شنیدی؟
|
|
Rumia defeated
|
Reimu
|
#1@60 البته دارو تاثیری روی تو نمیزاره
|
Reimu
|
#1@60 ... اگه از همون اولش نتونی قورتش بدی
|
مرحله 2
|
msg2.dat.jdiff
|
|
Daiyousei enters
|
|
Daiyousei defeated
|
Reimu
|
#0@60 این دریاچه همیشه اِنقدر بزرگ بوده؟
|
Reimu
|
#0@61 این مه خیلی روعصابه. هیچی نمیتونم ببینم.
|
Reimu
|
#0@62 شاید من حس جهت یابیم خوب نیست؟
|
|
Cirno enters
|
|
♪ دختر شیطون عاشق
|
|
#0@92 پری یخیِ دریاچه
<c$سیرنو$پری یخیِ دریاچه>
|
Cirno
|
#0@92 وقتی راحت گم میکنی این بخاطر پری هاست
|
Reimu
|
#0@93 اوه,وقعا؟پس میتونی راه رو نشونم بدی؟این دوروبرها یه جزیره نبود؟
|
Cirno
|
#0@94 هی,یکم غافلگیر تر بشو.نمیتونی ببینی من دشمنت هستم
|
Reimu
|
#0@95 تو هدفی؟ حالا این غافلگیر کنندست
|
Cirno
|
#0@96 اذیتم نکن!
|
Cirno
|
#0@97 حالا با یه مشت ماهی یخت میزنم
|
|
Cirno defeated
|
Reimu
|
#1@60 بررر داره سرد میشه
|
Reimu
|
#1@60 حالا سرما میخورم!
|
مرحله 3
|
msg3.dat.jdiff
|
|
Hong Meiling enters
|
???
|
#2@60 لعنتی,وقت اخرین آرایشه جنگیمه!
|
Reimu
|
#2@180 چطوری میخوای تکی ارایش بسازی؟
|
|
Hong Meiling exits
|
|
Hong Meiling enters
|
???
|
#0@60 دنبالم نیا!
|
Reimu
|
#0@61 ممنون از نشون دادن راه!
|
|
#0@62 هانگ مِیلینگ
<c$دختر چینی$هانگ مِیلینگ>
|
Meiling
|
#0@62 هر چقدر دلت میخواد دنبالم بیا, ولی چیزی اینجا نیست.
|
Reimu
|
#0@63 کسی به ناکجا اباد فرار نمیکنه که
|
Meiling
|
#0@64 خوب,وقتی باید فرار فقط فرار میکنی
|
Reimu
|
#0@66 بهر حال تو کی هستی
|
Meiling
|
#0@67 ام,فقظ یه ادم معمولی
|
Reimu
|
#0@68 مگه تو همین الان بهم حمله نکردی؟
|
Meiling
|
#0@69 اون یه حمله معمولی بود بعلاوه تو شروع کردی
|
Meiling
|
#0@70 تویی که معمولی نیستی
|
Reimu
|
#0@71 من یه دوشیزه معبد کاملا معمولی هستم.
|
Meiling
|
#0@72 خوشحالم که می شنوم اگه درست یادم باشه...
|
|
♪ الیس شانگهای میجی 17
|
Meiling
|
#0@74 ...میگن که دوشیزه معبد از اون دسته انسان هاست که میشه خورد...
|
Reimu
|
#0@76 شایعه الکی پخش نکن!
|
|
Hong Meiling defeated
|
Reimu
|
#1@61 بسيار خوب مجبورت میکنم که راه رو نشونم بدی.
|
|
If playing the demo
|
Meiling
|
#1@63 راهی دیگه نیست آخر خطه.
|
Reimu
|
#1@64 خوب, چه بد
|
|
If playing the full version
|
Meiling
|
#1@62 خیلی متاسفم بانو!
|
مرحله 4
|
msg4.dat.jdiff
|
|
Koakuma enters
|
|
Koakuma defeated
|
Reimu
|
#0@60 اینجا پنجره ای چیزی نداره؟
|
Reimu
|
#0@61 و از بیرون اینجا کوچیکتر بنظر نبود؟
|
|
Patchouli Knowledge enters
|
|
♪ دختره قفسی ~اتاق بسته ی یک دختر
|
???
|
#0@92 تو با لباس قرمز و سفید!
|
???
|
#0@93 وسط مطالعه ام سرو صدا ایجاد نکن.
|
Reimu
|
#0@94 مطالعه ؟(قرمز و سفید؟)
|
|
#0@95 دختر دانش و سایه
<c$پاتچولی نالدج$دختر دانش و سایه>
|
Patchouli
|
#0@95 این کتاب ها ارزششون از پنج سال از نذوراتی که اهدا میشوند به معبدت بیشتر هست
|
Reimu
|
#0@96 معبدم به ندرت بازدید کننده داره
|
Patchouli
|
#0@97 اوه.خوب,ارزششون از همون اهم بیشتره
|
Reimu
|
#0@98 به هر حال، میتونی تو اتاق به این تاریکی بخونی؟
|
Patchouli
|
#0@100 مثل تو شب کور نیستم.
|
Reimu
|
#0@102 چند بار بگم, من شب کور نیستم!
|
Reimu
|
#0@104 بی خیالش بهم بگو,تو خانم خونه ای؟
|
Patchouli
|
#0@106 تو از بانو چی میخواهید؟
|
Reimu
|
#0@107 بیرون مه زیاده. داره مشکل میشه.
|
Patchouli
|
#0@108 که اینطور. پس اصلا نمیتونم اجازه بدم که بانو ببینی.
|
Reimu
|
#0@110 متاسفانه نمیتونم اجازه بدم که جلو منو بگیری
|
Patchouli
|
#0@111 ...بهر حال تو کی هستی?
|
|
Patchouli Knowledge defeated
|
Reimu
|
#1@61 پس به من بگو چرا عمارت از بیرون به این بزرگی بنظر نمیرسید
|
Patchouli
|
#1@62 داخل عمارت یک کسی هست که دوست داره زمان و فضا بهم بزنه
|
مرحله 5
|
msg5.dat.jdiff
|
|
Sakuya Izayoi enters
|
???
|
#2@60 اه ,هر چقدر تمیز میکنم به جایی نمیرسم!
|
???
|
#2@150 بانو از دستم عصبانی میشه!!
|
|
Sakuya Izayoi exits
|
|
Sakuya Izayoi enters
|
???
|
#0@60 دوباره سر راه تمیز کردنم اومدی...
|
Reimu
|
#0@61 تو... به نظر نمریسه که خانم خونه باشی.
|
|
#0@64 خدمتکارِ عمارت شیطان سرخ
<c$ساکویا ایزایویی$خدمت کارِ عمارت شیطان سرخ>
|
Sakuya
|
#0@63 چی شده؟ ایا مهمان بانو هستید؟
|
Reimu
|
#0@65 (اگه بهش بگم اومدم دهن بانوش سرویس کنم به احتمال زیاد اجازه نده رد بشم.)
|
Sakuya
|
#0@67 نمیتونی رد بشوید.
|
Sakuya
|
#0@68 بانو کم کسی رو ملاقات می کنه.
|
Reimu
|
#0@70 مگه در حصر خانگیه؟
|
Sakuya
|
#0@71 بانو جایه تاریک دوست داره.
|
Reimu
|
#0@72 ولی ادم افتابی(سرزنده) مثل تو مشکلی نداره؟
|
Reimu
|
#0@73 تو ای که مه به همجا پخش کرده,درسته؟
|
Reimu
|
#0@75 خیلی رو اعصابه.
قصدتون از این کار چیه؟
|
Sakuya
|
#0@77 نور خورشید اذیت کنندست.
بانو تاریکی ترجیح می دهند.
|
Reimu
|
#0@79 خوب من خوشم نمیاد!می تونید دست بکشین؟
|
Sakuya
|
#0@81 خودت از بانو بپرس.
|
Reimu
|
#0@82 پس صداش بزن.
|
Sakuya
|
#0@83 ...و چرا من بانو در خطر بزارم؟
|
Reimu
|
#0@85 شاید پیداش بشه اگه یکم دردسر راه بندازم.
|
Sakuya
|
#0@87 همین الانشم به اندازه کافی دردسر راه انداختی.
|
|
♪ ساعت قمری ~ لونا دیال
|
Sakuya
|
#0@88 ولی در هر حال بانو نمیتوانید ملاقات کنید.
|
Sakuya
|
#0@90 من میتونم زمان متوقف کنم!
|
|
Sakuya Izayoi defeated
|
|
|
Reimu
|
#3@61 چطور بود؟!
|
Sakuya
|
#3@62 از خودت انقدر مطمئن نباش تو هنوز راه درازی در پیش داری.
|
Sakuya
|
#3@64 دو ساعت زودتر برگرد
|
|
Bad Ending #1
|
|
- If playing on Normal or a higher difficulty level
|
Reimu
|
#1@61 خوب,میزاری بانو ببینم؟
|
Sakuya
|
#1@62 خیلی قویه...
شاید بانو میتونه...
|
مرحله 6
|
msg6.dat.jdiff
|
|
Sakuya Izayoi enters
|
Sakuya
|
#2@60 حداقل باید مجبورت کنم یه بمبی هدر کنی قبل از این که بانو از دستم عصبانی بشه
|
Reimu
|
#2@150 نمیتونه ساکت باشی و به کارات برسی ؟
|
|
Sakuya Izayoi defeated
|
Reimu
|
#0@60 وقتشه خودت نشون بدی!
|
Reimu
|
#0@61 "بانو"!
|
|
Remilia Scarlet enters
|
|
#0@242 ماه سرخ جوان ابدی
<c$رمیلیا سکارلت$ماه سرخ جوان ابدی>
|
Remilia
|
#0@242 میدونستم.انسان ها بدرد نخورن.
|
Reimu
|
#0@243 پس خدمت کاره انسان بود.
|
Remilia
|
#0@244 میدونی, تو قاتلی.
|
Reimu
|
#0@245 یه نفر منو قاتل دسته جمعی نمیکنه پس مشکلی ندارم
|
Remilia
|
#0@247 خوب؟
|
Reimu
|
#0@248 اه راستی,تو داری خیلی دردسر ایجاد میکنی.
|
Remilia
|
#0@250 چقدر زود تهمت میزنی
و من حتی نمی دانم چرا.
|
Reimu
|
#0@251 در هر لحاظ,میتونی بری بیرون؟
|
Remilia
|
#0@253 این قلعه من است اینطور نیست؟
|
Remilia
|
#0@254 توی که باید بره بیرون.
|
Reimu
|
#0@255 من میخوام تورو به اون دنیا بفرستم
|
Remilia
|
#0@256 پس قرار است اینطوری باشد.
|
Remilia
|
#0@257 من سیرم,ولی...
|
Reimu
|
#0@258 مگه خدمتکاره برای محافظتت استخدام نکردی؟
|
Reimu
|
#0@260 من میتونم یه خانم جوان ضعفی مثل تو با یه ضربه شکست بدم.
|
Remilia
|
#0@262 ساکویا یه تمیز کننده بسیار خوبیه.
|
Remilia
|
#0@263 به لطفش یه جسدم رو زمین نیستش.
|
Reimu
|
#0@264 قویی؟
|
|
♪ هفتنوازی برای پرنسس مرده
|
Remilia
|
#0@265 کی میدونه.
من انقدر نمیرم بیرون.
|
Remilia
|
#0@267 از آنجایی که در برابر نور خورشید ضعیف هستم.
|
Reimu
|
#0@268 ...
پس تو قویی.
|
Remilia
|
#0@270 همانطور که ماه بسیار سرخ است,
من تو را برای همیشه خواهم کشت.
|
Reimu
|
#0@272 با اينكه ماه خیلی سرخه...
|
Remilia
Reimu
|
#0@273 به نظر می رسد که یک شب سرگرم کننده خواهد بود.
به نظر می رسد که یک شب طولانی خواهد بود.
|
|
Remilia Scarlet defeated
|
|
|
|
Bad Ending #1
|
|
- If player didn't continue
|
|
Reimu-A ➜ Ending #3
|
|
Reimu-B ➜ Ending #4
|
[[Category:MediaWiki:Cat story/fa]][[Category:MediaWiki:Cat lang/fa]]