توهو 6/سناریو ریمو

From Touhou Patch Center
Jump to navigation Jump to search
This page is a translated version of the page Th06/Reimu's Scenario and the translation is 100% complete.

ترجمه توسط green

مرحله 1

Gnome-colors-gtk-edit.svg msg1.dat.jdiff

Reimu

#0@60خیلی و قته از اخرین کارم گزشته.

Reimu

#0@60بیرون عجب حسه خوبی داره.

Reimu

#0@61ارواح شیطانی زیاد وسط روز پیداشون نمیشه, پس دارم شب شانسم امتحان میکنم...

Reimu

#0@62اما این بیرون خیلی تاریکه,و مطمئن نیستم کجا برم.

Reimu

#0@83در هر لحاظ

Reimu

#0@84شب بیرون پشت معبد خیلی رومانتیکه.(<--بی خیال)

Rumia enters

Rumia

#0@124مگه نه؟ هیولا هم بیرون میان, واقعا فوق العادست.

Reimu

#0@135صبر کن ببینم ,تو کی هستی؟

#0@135یوکایه غروب <c$رومیا$یوکایه غروب>

Rumia

#0@136همین چند لحظه پیش هم دیگه رو دیدم.مگه شب‌کوری؟

Reimu

#0@137از همون اولشم انسان ها تو شب خوب نمیتونن ببینن.

Rumia

#0@138اوه؟ اما دیدم ادم های که فقط شب کار میکنن

Reimu

#0@139من مشکلی ندارم اگه بگیریشون و به اعنوان شام بخوریشون

Rumia

#0@140اوه..که اینطور...

Reimu

#0@141راستی وسط راهمی

ظهور ساقه شب

Rumia

#0@142ایا توهم از اون ادم هایی هستی که میتونم بخورم؟

Reimu

#0@143تا حالا ضرب المثل "داروی خوب مزه بدی داره" شنیدی؟

Rumia defeated

Reimu

#1@60البته دارو تاثیری روی تو نمیزاره

Reimu

#1@60... اگه از همون اولش نتونی قورتش بدی

مرحله 2

Gnome-colors-gtk-edit.svg msg2.dat.jdiff
Daiyousei enters
Daiyousei defeated

Reimu

#0@60این دریاچه همیشه اِنقدر بزرگ بوده؟

Reimu

#0@61این مه خیلی روعصابه. هیچی نمیتونم ببینم.

Reimu

#0@62شاید من حس جهت یابیم خوب نیست؟

Cirno enters
دختر شیطون عاشق

#0@92پری یخیِ دریاچه <c$سیرنو$پری یخیِ دریاچه>

Cirno

#0@92وقتی راحت گم میکنی این بخاطر پری هاست

Reimu

#0@93اوه,وقعا؟پس میتونی راه رو نشونم بدی؟این دوروبرها یه جزیره نبود؟

Cirno

#0@94هی,یکم غافل‌گیر تر بشو.نمیتونی ببینی من دشمنت هستم

Reimu

#0@95تو هدفی؟ حالا این غافل‌گیر کنندست

Cirno

#0@96اذیتم نکن!

Cirno

#0@97حالا با یه مشت ماهی یخت میزنم

Cirno defeated

Reimu

#1@60بررر داره سرد میشه

Reimu

#1@60حالا سرما میخورم!

مرحله 3

Gnome-colors-gtk-edit.svg msg3.dat.jdiff
Hong Meiling enters

???

#2@60لعنتی,وقت اخرین آرایشه جنگیمه!

Reimu

#2@180چطوری میخوای تکی ارایش بسازی؟

Hong Meiling exits
Hong Meiling enters

???

#0@60دنبالم نیا!

Reimu

#0@61ممنون از نشون دادن راه!

#0@62هانگ مِیلینگ <c$دختر چینی$هانگ مِیلینگ>

Meiling

#0@62هر چقدر دلت میخواد دنبالم بیا, ولی چیزی اینجا نیست.

Reimu

#0@63کسی به ناکجا اباد فرار نمیکنه که

Meiling

#0@64خوب,وقتی باید فرار فقط فرار میکنی

Reimu

#0@66بهر حال تو کی هستی

Meiling

#0@67ام,فقظ یه ادم معمولی

Reimu

#0@68مگه تو همین الان بهم حمله نکردی؟

Meiling

#0@69اون یه حمله معمولی بود بعلاوه تو شروع کردی

Meiling

#0@70تویی که معمولی نیستی

Reimu

#0@71من یه دوشیزه معبد کاملا معمولی هستم.

Meiling

#0@72خوشحالم که می شنوم اگه درست یادم باشه...

الیس شانگهای میجی 17

Meiling

#0@74...میگن که دوشیزه معبد از اون دسته انسان هاست که میشه خورد...

Reimu

#0@76شایعه الکی پخش نکن!

Hong Meiling defeated

Reimu

#1@61بسيار خوب مجبورت میکنم که راه رو نشونم بدی.

If playing the demo

Meiling

#1@63راهی دیگه نیست آخر خطه.

Reimu

#1@64خوب, چه بد

If playing the full version

Meiling

#1@62خیلی متاسفم بانو!

مرحله 4

Gnome-colors-gtk-edit.svg msg4.dat.jdiff
Koakuma enters
Koakuma defeated

Reimu

#0@60اینجا پنجره ای چیزی نداره؟

Reimu

#0@61و از بیرون اینجا کوچیکتر بنظر نبود؟

Patchouli Knowledge enters
دختره قفسی ~اتاق بسته ی یک دختر

???

#0@92تو با لباس قرمز و سفید!

???

#0@93وسط مطالعه ام سرو صدا ایجاد نکن.

Reimu

#0@94مطالعه ؟(قرمز و سفید؟)

#0@95دختر دانش و سایه <c$پاتچولی نالدج$دختر دانش و سایه>

Patchouli

#0@95این کتاب ها ارزششون از پنج سال از نذوراتی که اهدا میشوند به معبدت بیشتر هست

Reimu

#0@96معبدم به ندرت بازدید کننده داره

Patchouli

#0@97اوه.خوب,ارزششون از همون اهم بیشتره

Reimu

#0@98به هر حال، میتونی تو اتاق به این تاریکی بخونی؟

Patchouli

#0@100مثل تو شب کور نیستم.

Reimu

#0@102چند بار بگم, من شب کور نیستم!

Reimu

#0@104بی خیالش بهم بگو,تو خانم خونه ای؟

Patchouli

#0@106تو از بانو چی میخواهید؟

Reimu

#0@107بیرون مه زیاده. داره مشکل میشه.

Patchouli

#0@108که اینطور. پس اصلا نمیتونم اجازه بدم که بانو ببینی.

Reimu

#0@110متاسفانه نمیتونم اجازه بدم که جلو منو بگیری

Patchouli

#0@111...بهر حال تو کی هستی?

Patchouli Knowledge defeated

Reimu

#1@61پس به من بگو چرا عمارت از بیرون به این بزرگی بنظر نمیرسید

Patchouli

#1@62داخل عمارت یک کسی هست که دوست داره زمان و فضا بهم بزنه

مرحله 5

Gnome-colors-gtk-edit.svg msg5.dat.jdiff
Sakuya Izayoi enters

???

#2@60اه ,هر چقدر تمیز میکنم به جایی نمیرسم!

???

#2@150بانو از دستم عصبانی میشه!!

Sakuya Izayoi exits
Sakuya Izayoi enters

???

#0@60دوباره سر راه تمیز کردنم اومدی...

Reimu

#0@61تو... به نظر نمریسه که خانم خونه باشی.

#0@64خدمتکارِ عمارت شیطان سرخ <c$ساکویا ایزایویی$خدمت کارِ عمارت شیطان سرخ>

Sakuya

#0@63چی شده؟ ایا مهمان بانو هستید؟

Reimu

#0@65(اگه بهش بگم اومدم دهن بانوش سرویس کنم به احتمال زیاد اجازه نده رد بشم.)

Sakuya

#0@67نمیتونی رد بشوید.

Sakuya

#0@68بانو کم کسی رو ملاقات می کنه.

Reimu

#0@70مگه در حصر خانگیه؟

Sakuya

#0@71بانو جایه تاریک دوست داره.

Reimu

#0@72ولی ادم افتابی(سرزنده) مثل تو مشکلی نداره؟

Reimu

#0@73تو ای که مه به همجا پخش کرده,درسته؟

Reimu

#0@75خیلی رو اعصابه. قصدتون از این کار چیه؟

Sakuya

#0@77نور خورشید اذیت کنندست. بانو تاریکی ترجیح می دهند.

Reimu

#0@79خوب من خوشم نمیاد!می تونید دست بکشین؟

Sakuya

#0@81خودت از بانو بپرس.

Reimu

#0@82پس صداش بزن.

Sakuya

#0@83...و چرا من بانو در خطر بزارم؟

Reimu

#0@85شاید پیداش بشه اگه یکم دردسر راه بندازم.

Sakuya

#0@87همین الانشم به اندازه کافی دردسر راه انداختی.

ساعت قمری ~ لونا دیال

Sakuya

#0@88ولی در هر حال بانو نمیتوانید ملاقات کنید.

Sakuya

#0@90من میتونم زمان متوقف کنم!

Sakuya Izayoi defeated
  • If playing on Easy

Reimu

#3@61چطور بود؟!

Sakuya

#3@62از خودت انقدر مطمئن نباش تو هنوز راه درازی در پیش داری.

Sakuya

#3@64دو ساعت زودتر برگرد

Bad Ending #1
  • If playing on Normal or a higher difficulty level

Reimu

#1@61خوب,میزاری بانو ببینم؟

Sakuya

#1@62خیلی قویه... شاید بانو میتونه...

مرحله 6

Gnome-colors-gtk-edit.svg msg6.dat.jdiff
Sakuya Izayoi enters

Sakuya

#2@60حداقل باید مجبورت کنم یه بمبی هدر کنی قبل از این که بانو از دستم عصبانی بشه

Reimu

#2@150نمیتونه ساکت باشی و به کارات برسی ؟

Sakuya Izayoi defeated

Reimu

#0@60وقتشه خودت نشون بدی!

Reimu

#0@61"بانو"!

Remilia Scarlet enters

#0@242ماه سرخ جوان ابدی <c$رمیلیا سکارلت$ماه سرخ جوان ابدی>

Remilia

#0@242میدونستم.انسان ها بدرد نخورن.

Reimu

#0@243پس خدمت کاره انسان بود.

Remilia

#0@244میدونی, تو قاتلی.

Reimu

#0@245یه نفر منو قاتل دسته جمعی نمیکنه پس مشکلی ندارم

Remilia

#0@247خوب؟

Reimu

#0@248اه راستی,تو داری خیلی دردسر ایجاد میکنی.

Remilia

#0@250چقدر زود تهمت میزنی و من حتی نمی دانم چرا.

Reimu

#0@251در هر لحاظ,میتونی بری بیرون؟

Remilia

#0@253این قلعه من است اینطور نیست؟

Remilia

#0@254توی که باید بره بیرون.

Reimu

#0@255من میخوام تورو به اون دنیا بفرستم

Remilia

#0@256پس قرار است اینطوری باشد.

Remilia

#0@257من سیرم,ولی...

Reimu

#0@258مگه خدمتکاره برای محافظتت استخدام نکردی؟

Reimu

#0@260من میتونم یه خانم جوان ضعفی مثل تو با یه ضربه شکست بدم.

Remilia

#0@262ساکویا یه تمیز کننده بسیار خوبیه.

Remilia

#0@263به لطفش یه جسدم رو زمین نیستش.

Reimu

#0@264قویی؟

هفت‌نوازی برای پرنسس مرده

Remilia

#0@265کی میدونه. من انقدر نمیرم بیرون.

Remilia

#0@267از آنجایی که در برابر نور خورشید ضعیف هستم.

Reimu

#0@268... پس تو قویی.

Remilia

#0@270همانطور که ماه بسیار سرخ است, من تو را برای همیشه خواهم کشت.

Reimu

#0@272با اينكه ماه خیلی سرخه...

Remilia Reimu

#0@273به نظر می رسد که یک شب سرگرم کننده خواهد بود. به نظر می رسد که یک شب طولانی خواهد بود.

Remilia Scarlet defeated
  • If player continued
Bad Ending #1
  • If player didn't continue
Reimu-AEnding #3
Reimu-BEnding #4

[[Category:MediaWiki:Cat story/fa]][[Category:MediaWiki:Cat lang/fa]]